سالک از پرتو می راز نهانی دانست....گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس....که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
عرضه کردم دو جهان بر دل کارافتاده...بجز از عشق تو باقی همه فانی دانست
آن شد اکنون که ز ابنای عوام اندیشم.....محتسب نیز در این عیش نهانی دانست
دلبر آسایش ما مصـــــلحت وقت ندید.....ور نه از جانب ما دل نگــرانی دانست
سنگ و گل راکندازیمن نظرلعل وعقیق....هر که قــــــدر نفس باد یمانی دانست
ای که از دفتر عقل آیت عشق آموزی.....ترسم این نکته به تحقیق ندانی دانست
می بیــاور که ننازد به گل باغ جهان.....هر که غــــارتگری باد خزانی دانست
حافظ این گوهرمنظوم که ازطبع انگیخت...ز اثر تربیت آصــــــف ثانی دانست
کلمات کلیدی: